هر موقع که در این شهر وکوچه پس کوچه های اون قدم میزنم به سمت دانشگاه میرم به این فکر می افتم که یعنی میشه یک روزی بتونم به مردمانی که واقعا وسع مالی کمی دارند کمک کنم بتونم با همه ی این ماده هایی که تو این چند سال یاد گرفتم یک وکیل خوب برای موکل خودم باشم . با این فکر به دانشگاه رسیدم استاد احمدی گفت : چند تا دفتر وکیل معرفی می کنم می توانید برای اینکه با چم وخم کار نحوه ی برخورد با ارباب رجوع و چگونگی کردار و رفتار در دانشگاه آشنا شوید در این دفتر ها ی وکالت مشغول و آشنا شوید وخود و آینده کاریتان را محک بزنید من که خیلی خوشحال شدم انگار به آرزویم رسده بودم در دلم شورو غوغایی به پا شده بود یکی از آدرس هایی که نزدیک به خانه یمان بود انتخاب کردم بعد از کلاس به دوستانم گفتم خیلی دوست دارم که الان فردا بود و برای مصاحبه می رفتم .
فردا بعدازظهر بعداز اینکه کمی روی پایان نامه ام کار کردم راه افتادم بعداز کمی پرس و جو آدرس به تابلویی برخورد کردم نوشته بود وکیل پایه یک دادگستری آقای شاه حسینی متوجه شدم که آدرس و درست آمدم از پله های دفتر بالا رفتم خانم منشی در را باز کرد و با سوالاتی که پرسید گفت :باید چند لحظه منتظر بمانید فعلا آقای وکیل جلسه دارند .

ادامه مطلب

Rate this post
tell
mobile
telegram
whatsapp