بند سوم: اگر به قصد تاخیر انداختن ورشکستگی، این قصد خیلی بهش توجه کنید، خریدی بالاتر یا فروشی نازلتر از مزنه روز کرده باشد، مثل چی، توی بزار رسم است وقتی یک تاجری داره زمین می خوره کم آوردهف می خواد یک چکی را پاس بکند میره یه فرشی را نسیه می خره، اون فرش مثلا ۳۰۰ هزارتومن است. میره نسیه می خره که اگه ۶ ما دیگ پولش بدم چند، تاجر قبولش دارند میگن شما ۳۵۰ تومن، ۴۰۰ تومن بده. بعد میاره مغازی بغلی یا به همون مغازه نقد میفروشه ۲۸۰تومن. خود این هم ۳۰۰ تومن می ارزیده تو بازار. یا یه مالی را دارد. چک می خواد پاس نشه. نمی تونه کاری بکند. یه مالش چوب حراج میزنه می فروش. بعد می بینن نه این همینجور داره این کارها را می کنه، نسیه خری و نقد فروشی راه انداخته. این کاملا معلوم است که داره به سمت نابودی میره. چرا؟ چون چند ماه بعد برای پر کردن اون ۴۰۰ تومن حتما باید یه فرش ۵۰۰ تومنی بخره ۴۰۰ بفروشه. دوباره بدهی رو بدهی. بدهی رو بدهی. به همین کیفیت مثل پول نزول سقوط کنه بره پایین. مواردی دیده می شود که یه عده ای اصلا نه تاجرند، نه کاسبند. حقه بازند. اومدند رفتن با فلان فرش فروشی ماشینی که کارخونه است و فرش تولید می کند، ۲۰۰۰ تا فرش ازش گرفته بخاطر اون اعتباراتی که داشته آورده این ها را زیر قیمت خود اون کارخونه می فروشه.

Rate this post
tell
mobile
telegram
whatsapp