تو نیست که بروی من را ورشکسته بکنی. حالا من هم برای اینکه ورشکستگی را به تاخیر بیاندازم یه مشت موهوموات تو ذهنم است، می گم پول قرار از جایی بیاد. کالا یه داستانی قرار است. یه وعده وعیدهایی تو معامله گرفتم. میام این کار را می کنم. بعد نمیتونم. تو رویاهایم می خواستم تجارت کنم. واقع بین نبودم. می خورم زمین ورشکستگیم ثابت می شود. مدیر تسویه میاد اموال دارایی وثیقه را می آورد وسط. از اونطرف خودشان مثل آدم های حق به جانب می آیند می گویند ما طلبکار دارای حق رجحانیم. باید تو صف طلبکارا یه قدم جلو باشیم. بهترین اقدام طلبکاران عادی این است که بیایند ببینند این وثیقه و حق رجحان تو دوران توقف اتفاق افتاده است یا نه. زور را بزنن. تاریخ توقف بکشن عقب این بیوفته اون تو. تموم این ها یک قدمشون را عقب میایند. این راه و تکنیکش است. مدیر تسویه هم این کار را باید انجام دهد. چون عدالت در توزیع طلب طلبکاران حکم می کند که تمام این دارایی وثیقه ها را بیایند بررسی کنند. تو دینت مال ۸ ماه پیش بود. آقای طلبکار ۸ ماه بعد اومدی وثیقه گرفتی. این کاملا معلوم است که اگر تو همین برهان را برای قاضی ببری ۸ ماه می بره توقف و عقب.

Rate this post
tell
mobile
telegram
whatsapp